عزاداری در شبهقاره و جنوب شرق آسیا
با توجه به روح ادبی حاکم بر روضةالشهداء و مشی سنیپسند این اثر، شبه قاره نیز آغوش خود را به روی آن باز کرد و راه یافتن گسترده روضةالشهداء، نشانه تداوم عزاداری میان هندیان مسلمان و از جمله اهلسنت منطقه است؛ هرچند این مناطق شیعهنشین شبه قاره بود که کانون اهلبیتمداری و نشر فضائل خاندان عصمت و طهارت و برگزاری مراسم عزاداری شمرده میشد. در این مقاله به جریان یافتن عزاداری سیدالشهدا(ع) در این شبه قاره و جنوب شرق آسیا خواهیم پرداخت.
تعداد کلمات 3653/ تخمین زمان مطالعه 18 دقیقه
روضهخوانان، مصائب امام حسین(علیهالسلام) را به زبان فارسی، اردو و دیگر زبانهای محلی پنجابی، سندی، پشتو و بلوچی میخوانند و مردم اشک میریزند و سینه میزنند. عزاداریها عمدتاً در حسینیهها، تکیهها و امامبارگاهها برگزار میگردد و هریک از روزهای مختلف دهه نخست محرم، به بیان مصیبتی خاص و ذکر حادثه خاص انقلاب کربلا اختصاص دارد.
پس از تجزیه شبهقاره به سه کشور هندوستان، پاکستان و بنگلادش، عزاداری در هر سه کشور ادامه یافت؛ هر چند در بنگلادش، تعداد اندکی شیعه زندگی میکنند، ولی سوگواری برای امام حسین(علیهالسلام) میان اهلسنت به صورت اطعام مردم در این روز و تکریم اهلبیت(علیهمالسلام) وجود دارد. در کشور هندوستان با آنکه مسلمانان، بهویژه هواداران اهلبیت(علیهمالسلام) در اقلیتاند و نظام حکومتی از دیانت بهطور رسمی جدا است، روز عاشورا تعطیل رسمی است.[1]
گفتار رهبران استقلال شبهقاره نیز به خوبی نشان میدهد که پیام امام حسین(علیهالسلام) و فلسفه شهادت آن حضرت، به گوش اهلسنت و بلکه هندوان رسیده است؛ از این رو، مهاتما گاندی رهبر استقلال هندی گفت: من برای مردم هند چیز تازهای نیاوردم؛ فقط نتیجهای را که از مطالب و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی قهرمان کربلا به دست آوردهام، ارمغان ملت هند کردم. اگر بخواهیم هند را نجات دهیم، واجب است همان راهی را بپیماییم که حسینبنعلی پیمود.[2]
جواهر لعل نهرو، نخستین رهبر هندوستان پس از استقلال نیز، شهادت امام حسین(علیهالسلام) و خانوادهاش را فاجعهای ذکر کرده است که هر سال در ماه محرم، مسلمانان و بهویژه شیعیان تجدید میکنند و به خاطر آن سوگواری برپا میشود.[3]
پورشو تاملاس نیز که یکی از رهبران هندوان است و زمانی ریاست کنگره ملی هندوستان را به عهده داشت، تصریح میکند: من اهمیت برپا داشتن این خاطره بزرگ تاریخی را میدانم. این فداکاریهای عالی، از قبیل شهادت امام حسین، سطح فکر بشریت را ارتقا بخشیده است و شایسته است خاطره آن همیشه باقی بماند و یادآوری شود.[4]پس از تجزیه شبهقاره به سه کشور هندوستان، پاکستان و بنگلادش، عزاداری در هر سه کشور ادامه یافت؛ هر چند در بنگلادش، تعداد اندکی شیعه زندگی میکنند، ولی سوگواری برای امام حسین(علیهالسلام) میان اهلسنت به صورت اطعام مردم در این روز و تکریم اهلبیت(علیهمالسلام) وجود دارد. در کشور هندوستان با آنکه مسلمانان، بهویژه هواداران اهلبیت(علیهمالسلام) در اقلیتاند و نظام حکومتی از دیانت بهطور رسمی جدا است، روز عاشورا تعطیل رسمی است.
در پاکستان، اهلبیت(علیهمالسلام) پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)، نزد عمده مسلماننشینان، جایگاه بلند و منزلت والایی دارد. باوجود تلاشهای متنوع و گسترده وهابیت، به طور سازمانیافته و مستقیم در قالب «سپاه صحابه»، یا بدون سازماندهی، از راه نشر کتابها و رسالههای مختلف، کمک به ساختمان مدارس، مساجد، بیمارستانها، دانشگاه و انجمنهای خیریه و تأمین مالی مدارس و حوزههای علمیه، با هدف تنزل دادن مقام اهلبیت(علیهمالسلام)، از جمله نام امام حسین(علیهالسلام)، بین اهلسنت عزاداری امام حسین(علیهالسلام) و میان مردم پاکستان پابرجا و فراگیر است.
از میان رهبران اهلسنت، مصلح بزرگ اسلامی، علامه محمداقبال لاهوری (1289-1353 ق) بیش از دیگران به زنده نگهداشتن محرم و عزاداری امام حسین(علیهالسلام) اهتمام ورزید و بر این موضوع، با قلم و شعر تأکید کرد. او در جایجای دیوان شعر خود، از امام حسین(علیهالسلام) و عشق او به حقیقت، لزوم پیروی از آن حضرت و آموزشی آزادی و آزادگی از قیام وی، یاد کرده است و سرانجام خود تصریح میکند نه تنها آزادی، بلکه:
رمز قرآن از حسین آموختیم ز آتش او شعلهها اندوختیم
دیگر رهبران اهلسنت پاکستان نیز، اهلبیت(علیهمالسلام) و بهویژه عزاداری امام حسین(علیهالسلام) و گرامیداشت روز عاشورا را باور داشتهاند. یکی از بزرگان معاصر این سرزمین - همان گونه که اشاره شد ـ حکومت معاویه را آغاز مصیبت جهان اسلام و بدبختی مسلمانان دانسته، از آن به عنوان تحول خلافت به ملوکیت تعبیر کرده است. قطع نظر از تلاشهای گسترده وهابیت در چند دهه اخیر، در شهرهای مختلف پاکستان، اهلسنت در روز عاشورا به اطعام مسلمانان و اظهار حزن میپردازند و گاه لباس سیاه میپوشند. آنها اگر در سینهزنی و زنجیرزنی شرکت نکنند، در کمک به برگزاری عزاداری و پذیرایی از عزاداران شیعه، مشارکت دارند.
تعامل اهلسنت پاکستان را با عاشورای حسینی و عزاداری شیعیان، میتوان بدینگونه دستهبندی کرد: بخش عمده اهلسنت در این کشور، به عنوان «بریلوی» یاد میشوند. این دسته، عمدتاً دارای مذهب حنفی بوده و پیروان احمدرضا بریلوی هستند که در سراسر پاکستان پراکندهاند. این گروه به اهلبیت(علیهمالسلام) پیامبر(صلی الله علیه وآله) علاقه دارند و در عاشورا کارهای مختلفی میکنند. در مجموع، انگیزه آنان بزرگداشت عاشورای حسینی و احترام به حضرت سیدالشهدا است؛ برخی از این اقدامات عبارت است:
1. در فقه و منابع مذهبی آنان، روزه گرفتن در روز عاشورا ترغیب شده است؛ از این رو، بعضی آنان در این روز، روزه میگیرند و از امام حسین(علیهالسلام) نیز یاد و تجلیل میکنند؛
۲- شماری از آنان، در روز عاشورا به زیارت اهل قبور میروند و روز عاشورا را روز مقدس و مناسب برای دعا و یاد اموات میدانند و از آن، برای این منظورِ معنوی استفاده میکند؛[5]
۳. برخی از آنان، ایستگاههای صلواتی آبرسانی برای عزاداران حسینی و دستههای عزاداری برپا میدارند و بعضی دیگر، بین عزاداران و سینهزنان، شربت و نوشابه و غذای نذری توزیع میکنند؛
4. شماری هر چند محدود و غیر متعصب از آنان، در مجالس عزاداری نیز شرکت میکنند و برای سیدالشهداء و دیگر شهیدان کربلا اشک میریزند. چنانکه تعدادی برای برآورده شدن حاجات خود، برای عزاداران چیزی تهیه میکنند یا با دادن پول نقد، در هزینه مجالس سوگواری شریک میشوند یا چیزهای ارزشمند را به عَلَم یا گهواره یا ذوالجناح که برخی از شیعیان و هیئتهای عزاداری میان سوگواران میآورند، اهدا میکند؛[6]
5. برخی از دانشمندان و مراکز علمی اهلسنت، در آستانه عاشورا، کنفرانسی درباره قیام حسینی برگزار میکنند و در آن، به مباحث مربوط میپردازند. البته آنها به مواضع شیعیان، بهویژه قمهزنی، زنجیرزنی یا ذوالجناح درآوردن و دیگر پیرایشهای آن، اعتراض دارند.
در جمعه نزدیک به عاشورا نیز خطبای اهلسنت، از عاشورا یاد میکنند و گاه ضمن تجلیل آن، مردم را به شرکت در مراسم شیعیان که برای عزاداری سیدالشهدا(علیهالسلام) برگزار میگردد، تشویق نموده، خود نیز حضور مییابند و حتی برخی از آنان، خود مراسم تعزیه برگزار میکنند. افرادی نیز صحنه عاشورا را به صورت ساده بازسازی میکنند و سرانجام در برخی دورافتادهترین شهرها و روستاها اینگونه به اهلبیت(علیهمالسلام) ارادت ورزیده، حسین را مینمایانند.
برخی از اهلسنت پاکستان و شبهقاره که به اهل حدیت و دیوبندی تعلق دارند و عمدتاً در سالهای اخیر به وهابیت رو آوردهاند، در مراسم عاشورا انواع کارشکنیها را انجام میدهند؛ از جمله تکفیر شیعیان و انواع فعالیتهای افراطی، مانند بمبگذاری در مراسم عاشورا، ترور شخصیتهای شیعی و حتی تیراندازی به نمازگزاران شیعی و انفجار مساجد شیعیان و عملیات انتحاری مختلف. دولت مرکزی و دولتهای محلی، عاشورا را تعطیل و پخش موسیقیهای شاد در روزهای تاسوعا و عاشورا را ممنوع کرده است و مغازهها به صورت تعطیل درمیآید.[7]
افزون بر این، شمار فراوانی از سادات در آن کشور، بهویژه در مناطق پشتون (پتان) نشین استان سرحد یا صوبه خیبر پشتونخواه زندگی میکنند. آنان به دلیل سیادت و انتساب به امام حسین(علیهالسلام)، در محرم حزن و اندوه نشان میدهند و به زبانهای اردو و پشتو، مرثیههایی در رثای سیدالشهدا میسرایند.[8]
بیشتر بخوانید: امتداد عاشورا در شبه قاره هند و خاورمیانه (1)
جنوب شرق آسیا
یکی از سنتهای رایج میان اهالی برخی از جزایر اهلسنت در دهه نخست محرم و به مناسبت عاشورای حسینی، مراسم «تابوت» است که از قرن شانزدهم، یکی از وعاظ، به نام شیخ برهانالدین و یا نظامیان هندوستانی انگلیس، آن را وارد بعضی منطقههای اندونزی کردند و به تدریج جزو آداب منطقهای و فرهنگی اقوامی از مردم اندونزی گردیده است. این مراسم عزاداری، طی چند روز دهه نخست محرم اجرا میشود و هرروز، به برگزاری قسمت خاصی از آن تعلق دارد. بسیاری از واژهها و نامگذاریهای آن، در اصل فارسی و عربی است.[11]
افزون بر آن، اهلسنت در خطبههای نماز جمعه که در آستانه محرم برگزار میشود، در مورد عاشورا اظهار تأسف میکنند و مواضع اهلسنت را درباره آن ابراز میدارند. در برخی از مراسم شیعیان، بعضی سران مهم و رهبران اهلسنت شرکت میکنند و در مورد اهمیت و تجلیل امام حسین(علیهالسلام) و مراسم عاشورا به سخنرانی میپردازند.[12]
به طور کلی، به گواهی آگاهان آن سرزمین، تفکر اهلسنت تحت تأثیر گسترده فرهنگ اهلبیت(علیهمالسلام) است. همچنین، علمای شیعه مجال مییابند تا در مراسم اختصاصی اهلسنت در ایام محرم که به مناسبتهای دیگر برگزار میشود، در مورد عاشورا سخنرانی کنند.
اهلسنت در افغانستان و عزاداری حسینی
اسناد تاریخی، حکایت از آن دارد که در شهرهای عمدتاً سنینشن خراسان و نواحی مختلف آن و با همه فشارهای تعصبآمیز و ستم که شیبانیان بر ضد فرهنگ اهلبیت(علیهمالسلام)، از جمله در عزاداریها مردم مانند گذشته به اهلبیت(علیهمالسلام) پیامبر(صلی الله علیه واله) وفادار ماندند و در عرصههای ادبی، تاریخی و آیینی، عاشورا و عزای شاه مظلومان را فراموش نکردند؛ چنانکه بعضی شعایر مشابه آن، مانند گرامیداشت پانزده شعبان و شب برات و بیستوهشتم صفر در بین اهلسنت، از اهمیت خاص برخوردار بوده و در آن غذاهای مخصوص میپختند و برنامه ویژهای اجرا میکردند.[13] علاوه بر آن، از زمان بابر به بعد، طایفهای از سادات عمدتاً سنیمذهب در «ولایت کنر» زندگی میکنند که در اصطلاح مردم آن ناحیه، به عنوان «پاشا» یاد میشوند. این گروه در تعظیم شعائر اهلبیت(علیهمالسلام) از جمله عزاداری، اهتمام فراوان داشتهاند.[14]
بقعه مبارکی در شمال افغانستان و ناحیه بلخ، به نام مرقد امام علیبنابیطالب - که در بین اهلسنت، به نام روضه شاه ولایت معروف است - در قرن نهم و عصر تیموریان شناسایی و بازسازی گردید. این مکان در قرن اخیر، با همه فراز و فرودهای فرهنگی، سیاسی و جنگهای شاهزادگان و تجاوزات خارجی، به عنوان کانون توجه به اهلبیت(علیهمالسلام) و محل ذکر فضایل و مصائب خاندان رسالت بوده است. زائران آن هم عمدتاً اهلسنت هستند که به مناسنتهای مختلف، به آنجا روی میآورند و با زیارت و دعا در آنجا، کسب معنویت و صیقل روح میکنند. نیز، وجود تکایا و حسینیهها در شهر کابل به نام ازبکان، نشاندهنده ارتباط این قوم سنی مذهب افغانستان به اهلبیت(علیهمالسلام) و عزاداری امام حسین(علیهالسلام) است.[15]
در جنوب افغانستان، مزار سادات معروفی چون حسن ابدالی و اولاد سید زنجیرپا، شیعیان و اهلسنت را از شهرها و مناطق مختلف قندهار، هلمند، نیمروز و فراه به سوی خود جلب میکرد و مردم در آنجا به کشتن گاو و گوسفند و تهیه غذای نذری سالانه، دعا و تلاوت قرآن کریم و ذکر اهلبیت(علیهمالسلام) میپرداختند. برخی اهلسنت هم هستند که در جوار شیعیان (هزارهها) زندگی میکردند - هرچند محدود - در حسینیهها و تکایای آنان حضور مییافتند و در عزاداری و سوگواری ایام محرم شرکت میکدند.
فرمانروایان افغانستان، جز أمیر عبدالرحمان بدنام که به مدت سه سالی (۱۸۸۰ - ۱۸۸۳ م) به قتل عام هزاره و دیگر شیعیان پرداخت و تکایا و حسینیههای آنان را تخریب و هر نوع عزاداری را ممنوع و بدعت اعلام کرد، دیگر سلاطین افغانستان با عزاداری و منقبت خوانی شیعیان، مخالفت علنی نورزیدهاند و حتی از دوران سلطنت امیر اماناللهخان (1298-1308 ش) به بعد اسناد موجود تاریخی، حکایت از حضور شاه یا اعوان وی در عزاداری شیعیان کابل در روز عاشورا یا تمام دهه محرم هر سال دارد.[16]
گفته میشود محمد ظاهرشاه در دهه نخست سلطنت به درد چشم گرفتار میشود، به طوری که عزم زیارت سیدالشهدا میکند. او سال ۱۳۶۹ ق، موفق به زیارت مرقد مطهر امام حسین(علیهالسلام) گردید و پس از آن که به برکت زیارت، سلامت خود را باز یافت و ناودان طلا به آن بارگاه پاک هدیه کرد. از آن تاریخ به بعد، ظاهرشاه و فرزندانش در مراسم عزاداری سیدالشهدا در روزهای تاسوعا و عاشورا شرکت میکنند و گاه، نذری هم میدهند.[17] پسرعموی شاهمحمد داودخان نیز که در تعصب قومی و مخالفت با شیعیان هزاره معروف بود، دو سال پس از کودتای بدون خونریزی بر ضد ظاهرشاه، به پابوس سیدالشهدا شتافت. او در روزهای عاشورا نذر میکرد و عزاداران را غذا میداد.[18]
هرچند حکمرانان و ماموران آنها در مناطق شیعهنشین با تعصب عمل میکردند، ولی عالمان، عارفان و ادیبان اهلسنت در صدههای اخیر تلاشهای ارزندهای در نشر معارف اهلبیت(علیهمالسلام) داشتهاند؛ از جمله میتوان به عالمان و مدرسانی از اهلسنت اشاره کرد که برخی اندیشمندان شیعه افغانستان را تعلیم و تربیت نمودند. از این لحاظ دانشمندانی از اهلسنت در آموزش عالمان بزرگ شیعه چون فیض محمد کاتب (م ۱۳۰۸ ش) آیتالله عزیزالله غزنوی و دیگران سهم داشتهاند که این بزرگان هر یک در نشر معارف اهلبیت(علیهمالسلام) رسول خدا و شناسایی انقلاب حسین، نقش ارزشمندی ایفا کردهاند. شماری از دانشمندان اهلسنت نیز در مدارس علمای شیعه درس میخواندند و در مجالس عزاداری و منقبتخوانی آنان شرکت میکردند.
تاریخ افغانستان گواهی میدهد، هرگاه دخالتهای بیگانگان و دولتهای وابسته به استعمار در تفرقه مذهبی وجود نداشته است و حاکمان دخالت سوء نکردهاند، اهلسنت و شیعیان در عمل به عقایدشان مشکلی نداشتهاند و در مواردی، حتی بعضی از عالمان اهلسنت از اموال شخصی خویش، زمین یا ساختمان تکیهخانه را برای عزاداری حسینی، به شیعیان بخشیدهاند.[19]یکی از مراسم کهن برای بیان و نشر فضائل اهلبیت(علیهمالسلام) و مصائب آنان، خواندن حمله حیدری بوده است. از قرن دوازدهم که این اثر چاپ و وارد افغانستان گردید و جای شاهنامهخوانی و حافظخوانی مرسوم را گرفت و حتی برخی مردم سنیمذهب در مناطق مختلف، از جمله شهرهای غزنی، کابل و قندهار، هنگام بیکاری و بهویژه زمستانها که از کشاورزی فراغت مییافتند، به خواندن حمله حیدری میپرداختند.
گاهی با توجه به مذمت یا منع موسیقی و خواندن ترانههای محلی از سوی علما، مردم در محافل عروسی و مسابقات تیراندازی و جشن تولد فرزند و غیره نیز به خواندن بخشهایی از حمله حیدری میپرداختند.
شرق افغانستان که عمدتاً به اهلسنت تعلق داشت، مرکز اهلسنت و جماعت است. این گروه هم هرگاه آزادی نسبی به دست میآوردند و زمینه مساعد فراهم میشد، به عزاداری امام حسین(علیهالسلام) میپرداختند. یکی از اینگونه مرثیهخوانی و سوگواری برای سیدالشهدا و اهلبیت(علیهمالسلام) پیامبر، مجالسی است که در شهر جلالآباد، مرکز ولایت ننگرهار، برگزار می شد:
«جلال آباد، شهری در مشرق افغانستان است که مردم آن اکثراً سنی(اند) و از مراکز مهم مردم شریف پشتو زبان شمرده میشود. مردم شریف آنجا در ایام عاشورا مجلسی بسیار باشکوه برپا میکردند، از سال ۱۳۴۷ به بعد تا چندین سال قبل از حمله کمونیستها (۱۳۵۷ ش) این مراسم ادامه داشت و از تمام ولایتهای شرقی برادران محترم، اعم از علما (شخصیتهای مهم سیاسی مانند خان عبدالغفارخان)، دارالحفاظ و دانشجویان و محصلین و صاحب منصبان ملکی و تمام مردم فرهنگ دوست و وحدتخواه در آنجا حاضر بودند... جمعیت خیلی زیاد بود و... اکثرا از اهلسنت بودند.[20]
در کابل، مزاری که به عنوان زیارتگاه سخی از آن یاد میشود، یکی از میعادگاههای مردم کابل، اعم از شیعه و سنی در مناسبتهای مختلف به شمار میرود. شهروندان کابل برای زیارت آن جمع میشوند و در ایام عید نوروز، تجمع مردم بیش از دیگر اوقات است و «علت آن این است که بین مردم افغانستان مشهور است که سخیشاه[21] اولیا حضرت علی – کرمالله وجهه - در روز نوروز بر تخت خلافت نشسته است؛ لذا مردم افغانستان، روز نوروز را به این مناسبت، مبارک میدانند و آن را عید میگیرند».[22]
در شهر مزارشریف نیز همه ساله، شمار فراوان مردم که بیشتر از اهلسنت هستند، در آغاز نوروز و آغاز سال نو خورشیدی، تجمع میکنند و با برافراشت کردن بیرق روضه مزار منسوب به امام على، حلول سال جدید را آغاز میکنند.
در کنار توجه اهلسنت افغانستان به فضایل اهلبیت(علیهمالسلام) رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، باید از منقبتخوانی در بین آنان یاد کرد. آنچه بهطور شفاهی از دو سده اخیر تاریخ ادبی و اجتماعی افغانستان نقل میشود، از رواج گسترده منقبتخوانی و مداحی میان شیعیان و گسترش آن در بین اهلسنت آن کشور حکایت دارد. مداحان که عمدتاً به سادات هزاره تعلق داشتند، در بین اهلسنت در فصول مختلف و سراسر سال، بهخصوص زمستانها، در مساجد روستاهای مختلف میرفتند و با آداب و شیوه ویژه، به بیان مناقب پیامبر و اهلبیت(علیهمالسلام) آن حضرت میپرداختند. آنها ضمن بیان فضایل آن بزرگواران، نگاهی به حوادث تاریخی با ویژگیهای امامان مینمودند و از ثواب مجالس و محافلی میگفتند که در آن، به مناقب آلرسول پرداخته میشود و دستگیری و مدد آنان را در دنیا و آخرت برای مسلمانان و پیروانش یادآور میگردیدند.
یکی از مراسم کهن برای بیان و نشر فضائل اهلبیت(علیهمالسلام) و مصائب آنان، خواندن حمله حیدری بوده است. از قرن دوازدهم که این اثر چاپ و وارد افغانستان گردید و جای شاهنامهخوانی و حافظخوانی مرسوم را گرفت و حتی برخی مردم سنیمذهب در مناطق مختلف، از جمله شهرهای غزنی، کابل و قندهار، هنگام بیکاری و بهویژه زمستانها که از کشاورزی فراغت مییافتند، به خواندن حمله حیدری میپرداختند.[23]
گاهی با توجه به مذمت یا منع موسیقی و خواندن ترانههای محلی از سوی علما، مردم در محافل عروسی و مسابقات تیراندازی و جشن تولد فرزند و غیره نیز به خواندن بخشهایی از حمله حیدری میپرداختند:
«حمله حیدری، منظومه دینی معروفی است در سرگذشت پیامبر و علی و کوششهایی که امام نخستین شیعیان، در نشر اسلام و برانداختن دشمنان رسول کرده و سرگذشت وی پس از مرگ پیامبر تا پایان خلافت و کشته شدن است. ... این قسمت از حمله حیدری حدود ۲۶۰۰۰ بیت و گویند؛ آن، میرزا محمد باذل، ملقب به «رفیع خان» است. باقی کتاب، در باب خلافت علی بن ابی طالب و سرگذشتش تا ضربت خوردن و شهادت را، شاعری دیگر به اسم ابوطالب فندرسکی اصفهانی تمام کرد... مأخذ حمله حیدری درباره زندگی محمدی، کتاب معارج النبوة و مدارج الفتوة، تألیف معینالدینبنشرفالدین حاجی محمد فراهی، معروف به ملامسکین، (م ۹۵۶) است».[24]
مرقد امامزاده یحیی بن زید بن علی بن الحسین
پس از وقوع کودتای مارکسیستی و برافتادن نظام سلطنتی در افغانستان، رهبران کودتا باوجود تفکرالحادی، خود را علاقهمند به اهلبیت(علیهمالسلام) نشان دادند؛ چنانکه رهبر جدید، نور محمد ترکی، در دیدار با علما و سران هزاره، وعده داد تا مناسبات سیاسی خود را با کشور عراق بهبود بخشیده، راه عتبات عالیات را به روی آنان بگشاید و با دست خود به پیشانیاش اشاره کرد و افزود که مهر کربلا نیز به اندازه کافی از آن سرزمین وارد خواهد کرد.[26]
پس از او، حفیظالله امین، ببرک کارامل و نجیبالله که به ترتیب تا سال ۱۳۷۱ ش در کابل حاکم بودند نیز، روابط خود را با شیعیان حفظ و تلاش کردند خود را طرفدار اسلام و اهلبیت(علیهمالسلام) رسول خدا نشان دهند؛ هرچند در آغاز قدرتیابی، با اسلام و مراکز اسلامی و روحانیت، خصومت تند و عناد افراطی ورزیدند که واکنش شدید و سراسری مردم مسلمان کشور را در پیداشت و انقلابی به بار آورد که حتی ارتش یکصدوبیست هزار نفری سرخ و پیمان ورشو نتوانست بر آن غلبه کند و باعث شکست تاریخی بلوک مارکسیستی در جهان و آزادی ملتهای در بند آن گردید.
در دوران حضور مجاهدان مسلمان در کابل و جنگهای خونین داخلی که هرچند مدت، فردی به عنوان رئیسجمهور افغانستان یاد میشد، یاد و مقام اهلبیت(علیهمالسلام) گرامی داشته میشد و از نخستین رئیسجمهور جهادی، صبغتالله مجدوى تا برهانالدین ربانی و حتی پس از تسلط طالبان بر کابل در پاییز سال ۱۳۷5 ش، مراسم عزاداری سیدالشهدا در افغانستان، نه تنها متوقف نگردید، بلکه در شهرها و مناطق مهمی که شیعیان و اهلسنت در کنار هم زندگی میکنند، نمایندگان دولت در مراسم مزبور شرکت و برای سیدالشهدا عزاداری میکردند.
پس از سقوط دولت طالبان در سال ۱۳۸۰ ش و روی کار آمدن حکومت جدید با ریاستجمهوری جناب حامد کرزای، نامبرده و برخی اعضای کابینهاش، در ایام محرم، ضمن اعلام آمادگی برای مراسم عزاداری امام حسین(علیهالسلام)، مانند برقراری امنیت مراسم در سراسر کشور، پخش برنامههای ویژه در شبکههای تلویزیونی و رادیویی و تعطیلی رسمی روز عاشورا، در مراسم سوگواری آن حضرت نیز شرکت میکنند و به ایراد سخن میپردازند. نه تنها اعضای کابینه، بلکه رؤسای قوای قضائیه، مقننه، پلیس، اردوی ملی و جز آنان نیز، در مراسم یادشده، حضور مییابند و سخنرانی میکنند. در میان دولتمردان معاصر افغانستان که پس از طالبان، قدرت را در دست داشتهاند، بیش از همه میتوان به بیان مواضع، دیدگاهها و عزاداریهای حامد کرزای، رئیسجمهور؛ مارشال محمد قاسم فهیم، معاون اول رئیسجمهور؛ محمدیونس قانونی، رئیسمجلس نمایندگان؛ صبغتالله مجددی، رئیس مجلس سنا؛ عبدالرحیم وردک، وزیر دفاع؛ برهانالدین ربانی، رهبر جبهه متحد ملی و عضو پارلمان؛ عطا محمد نور، والی ولایت بلخ؛ سایر والیان و قضات مناطق گوناگون کشور اشاره کرد.
نمایش پی نوشت ها:
[1]. علیاصغر حکمت، سرزمین هند، ص 252؛ مجتبی مکرمی، نگاهی به تاریخ حیدرآباد دکن، ص 85؛ سیدصالح شهرستانی، تاریخ النیاحه، تحقیق و اعداد شیخ نبیل رضا علوان، ج 2، ص 72-84.
[2]. رجبعلی مظلومی، پیشین، ص 59.
[3]. جواهرلعل نهرو، نگاهی به تاریخ جهان، ترجمه محمود تفضلی، ج 1، ص 298.
[4]. به نقل از رجبعلی مظلومی، حسین رهبر آزادگان، ص 60.
[5]. سیداظهر حسن زیدی، عاشورا از نگاه اهلسنت پاکستان، نسخه دستنویس، ص 6.
[6]. همان.
[7]. همان، ص 9.
[8]. سیدصالح شهرستانی، تاریخ النیاحه، ج 2، ص 76-86.
[9].bulan sura.
[10]. سیدصالح شهرستانی، تاریخ النیاحه، ج 2، ص 76-86.
[11]. سیدمحمد الکاف، تعامل اهل السنه مع قضیه عاشورا فی اندونیسیا، خطی، ص 5-8.
[12]. همان، ص 9.
[13]. همان؛ سیدصالح شهرستانی، تاریخ النیاحه، ج 2، ص 68-69؛ عبدالحی حبیبی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام.
[14]. عبدالحی حبیبی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ص 661؛ سیدصالح شهرستانی، تاریخ النیاحه، ج 2 ف ض 68-69؛ مهدی فرخ، تاریخ سیاسی افغانستان، ص 78.
[15]. عبدالمجید ناصری داوودی، تشیع در خراسان عهد تیموریان، ص 186،198-200.
[16]. محمد سرور رجا، احیاگر شیعه در افغانستان، ص ۱۵۸؛ عبدالمجید ناصر داوودی، زمینه و پیشینه جنبش اصلاحی در افغانستان، ص ۱۷۳؛ به بعد؛ محمد حسین مظفر، تاریخ شیعه، ترجمه محمدباقر مجتبی، ص ۳۵۲؛ بی تردید این مطالب و مفهوم عدم تعصب جاهلان اهلسنت و در افغانستان بهویژه درصدهای اخیر نیست، زیرا با اندک اطلاع از تاریخ معاصر افغانستان و انواع تعصبات جاهلانه اهلسنت و برخی دولتمردان افغانستان در مورد شیعیان آگاهی به دست میآید مظلومیتها و انواع کشتارها تبعیدها و محرومیتهای نظاممند و گستردهای که مردم هزاره به دلیل پیروی از اهلبیت و پایداری بر مذهب تشیع در تاریخ جهان کمنظیر است. شیعیان و بهویژه هزارهها تا نیم قرن اخیر مجالس عزاداری برای امام حسین(علیهالسلام) را در سردابهها، دخمههای دورافتاده یا در دل کوهها و در درون مغازهها و از ترس مأموران دولتی و جهان برگزار میکردند. داستان قتلهای فصلی آنان در مسیر زیارت امام رضا یا در راه پاکستان خود قصه غمانگیزی است که ظرفیت بیش از یک مقاله مستقل میطلبد؛ ر.ک: محمد یوسف ریاضی، عینالوقایع، به کوشش محمد آصف فکرت، تهران، موقوفات دکتر افشار؛ عبدالحسین مقصودی، هزاره جات سرزمین محرومان، ۱۳۶۸؛ عبدالمجید ناصری، داوودی زمینه و پیشینه جنبش اصلاحی در افغانستان، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۹؛ کاظم یزدانی، صحنههای خونین ای از تاریخ تشیع در افغانستان، مشهد، ۱۳۶۹.
[17]. سعید رشید زمیزم، زوار الامام الحسین، ج 1، ص 63.
[18]. همان.
[19]. سید جواد شریعت، سیمای فرزانگان، ص ۳۶۵؛ نویسنده، خود، در محرم ۱۳۸۲، در تهران در شهرک کاروان به مجلس عزاداری مهاجران افغانستان که عمدتاً کابلی بودند دعوت شدم. در آن جلسات تعداد قابل توجهی از مهاجران تاجیک افغانستان که جزو اهلسنت بودند شرکت میکردند. جالب آنکه آبدارچی صابت جلسه یادشده یکی از برادران اهلسنت بود. بر اساس گفته برپاکنندگان جلسه پیشتر برادر بزرگ به آبدارچی مجلس بوده است و اکنون در افغانستان است و در تکیهخانه عمومی چنداول مشغول خدمت است و برادر کوچک جای او را گرفته است.
[20]. محمد سرور رجا، احیاگر شیعه در افغانستان، ص 169- ۱۷۰؛ سید جواد شریعت، سیمای فرزانگان، ص ۳۱؛ سیدصالح شهرستانی، تاریخ النیاحة، ج 2، ص 66.
[21]. عنوان سخی و شاه اولیا را اهلسنت از القاب امیرالمومنین میدانند و امام علی را سخی و یا شاه اولیا می خوانند؛ در اینجا هر دو لقب را ترکیب نمودهاند.
[22]. محمد سرور رجا، احیاگر شیعه در افغانستان، ص 169- ۱۷۰؛ سید جواد شریعت، سیمای فرزانگان، ص ۳۱.
[23]. سالمندان هزارهها و شیعیان استانهای مختلف خوانش حمله حیدری را توسط اهلسنت افغانستان به یاد میآورند البته اهلسنت خود مثنویهای به زبان پشتو و فارسی در فضایل پیامبر ساختهاند و تا امروز آن را در محافل خود میخوانند، ولی درباره مناقب اهلبیت عمدتاً شنونده منقبتخوانی و مداحی سادات هزاره بودهاند.
[24]. ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج ۵، ص ۵۸۹ – ۵۹۰.
[25]. جزوه تحقیق کلاسی عبدالقادر کمالی، یکی از طلاب مدرسه عالی امام خمینی و از بلوچهای شیعه سرپل پس از سقوط طالبان، شرایط بهتری برای تعامل مثبت اهلسنت و شیعیان در افغانستان فراهم گردید و اکنون در ایام محرم، بهویژه روز عاشورا، مجالس سوگواری شیعیان در شهرها و مناطق مختلف، از جمله کابل، گردیز، مقر لنگرگاه و قندهار، شاهد حضور عالمان و بزرگان اهلسنت است.
[26]. سیدمحمدصدیق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ح ۲، ص ۱۲۷.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}